پشت پردهٔ رنگارنگ: گرداب سینما و قربانیان گمنام✍ علی عظیمی کیا

پشت پردهٔ رنگارنگ: گرداب سینما و قربانیان گمنام✍ علی عظیمی کیا

  پایگاه خبری صدای نفتخیز  ،او ایستاده بود روبروی آژانس معروف، با دفترچه‌ای پر از عکس و رزومه‌ای که با امید نوشته بود. چشمانش برق می‌زد و در دل، نقش‌های بزرگ و کف‌زدن جمعیت را مرور می‌کرد. این تصویری بود که از “هنر” در ذهن داشت؛ جهانی پرزرق و برق در پشت یک قاب شیشه‌ای. […]

 

پایگاه خبری صدای نفتخیز  ،او ایستاده بود روبروی آژانس معروف، با دفترچه‌ای پر از عکس و رزومه‌ای که با امید نوشته بود. چشمانش برق می‌زد و در دل، نقش‌های بزرگ و کف‌زدن جمعیت را مرور می‌کرد. این تصویری بود که از “هنر” در ذهن داشت؛ جهانی پرزرق و برق در پشت یک قاب شیشه‌ای. اما نمی‌دانست که همین قاب فریبنده، دریچه‌ای به سوی گردابی مخوف است.

قدم اول را با اشتیاق برداشت. کلاس‌های بازیگری، معرفی به افرادی با عناوین پرطمطراق، وعده‌های درخشان برای ایفای نقش در پروژه‌های بزرگ. اما کم کم طعم شیرین این وعده‌ها به تلخی گرایید. درخواست‌های عجیب، نگاه‌های اندازه‌گیر، قرارهای کاری در مکان‌های نامتعارف، و فشارهای روانی برای اینکه “اگر می‌خواهی موفق شوی، باید بهایی بپردازی.”

و این آغاز ماجرا بود. ماجرایی که پیش از او، قربانیان بیشماری را به کام خود کشیده بود. دختران و پسرانی که روزی مثل او پر از آرزو بودند، اما در این راه همه چیز را باختند، حتی آبروشان را. و دریغا که دردناک‌ترین بخش ماجرا این است که این فاجعه‌ها هیچگاه درس عبرتی نشدند. گردونه همچنان می‌چرخد و قربانیان تازه می‌طلبد.

این چه مسیری است؟ این که می‌بینیم، راه هنر نیست. این یک باطلاق متعفن است. باتلاقی که در آن، شیطان‌های سودجو و بی‌وجدان، به پرورش کرم‌ها و زالوهایی مشغولند که از خون و آرزوهای جوانان این سرزمین تغذیه می‌کنند. آن‌ها روزبه‌روز فربه‌تر می‌شوند و قربانیان، روزبه‌روز خالی‌تر و نابودتر.

هشیار باشید!
فرزندان بی‌تجربه و رویاپرداز خود را در دام این گرداب رنگارنگ تنها نگذارید.آن‌ها پشت آن قاب شیشه‌ای را نمی‌بینند؛ اما شما باید ببینید. پیش از ثبت نام در هر کلاس یا اعتماد به هر فردی، با دقت و وسواس تحقیق کنید. مراقب باشید رویای هنر در دل عزیزانتان، به کابوسی ویرانگر تبدیل نشود. ارتباط عاطفی خود با فرزندانتان را آنقدر مستحکم کنید که در مواجهه با فشارها، شما را اولین پناهگاه خود بدانند.

و در پایان، باید پرسید: سینما و تئاتر ما به کجا می‌رود؟
آیا مقصد این است که به محفلی برای سودجویی و تباهی تبدیل شویم؟یا آنکه هنرمندان راستین و خانواده‌های آگاه می‌توانند با افشای این شیاطین و حمایت از استعدادهای اصیل، این مسیر را به سوی آرمان‌های والای هنری بازگردانند؟ آینده در گرو انتخاب ماست: هنرِ زندگی‌بخش، یا باتلاقی که جز نابودی، ثمری نخواهد داشت.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*