صدای نفتی ...*سقوط از اوج به حضیض* *دلنوشته*... *غلامرضا فانوسی*...
پایگاه خبری صدای نفتی ،گروه ورزش
*سقوط از اوج به حضیض*
*دلنوشته*… *غلامرضا فانوسی*…
*”بخاطرِ شهرم”* …..
*خندهی تلخِ من از گریه غمانگیزتراست/* *کارم از گریه گذشته ست بآن میخندم /* …
*داشتم؛داشتمها به تاریخ پیوست؛ دارم؛ دارمها؛ ملاک ومعیار است*! …
*مسجدسلیمان*؛
*خالی از دارمها*؛ …..
*اولینی که بآخر رسید* ……
*روستای بزرگی بنام شهر*! ……
*برسرِ زادگاهمان چه آمده است؟* …
*ورزش و صنعت درین دیارِتابناک چگونه رو به افول نهاد؟* …
*چرا موزهی فوتبال در تبریز؟!*
*مگر نه اینست که نخستین بار* *توپ در زمینِ نفتی وسوزان و* *تفیدهء مسجدسلیمان بزمین زده شد؟* …
*چه کسی سوالِ نامدارانِ فوتبالی وگردانندگانِ چرخهای صنعت را پاسخگوست؟*….
*ورزشِ پویا وزندهی این دیار چگونه رو به افول نهاد؟* ….
*امروز دیگر میادینِ ورزشی ازهمهمه وخِیلِ مشتاقانِ ورزش؛ سوت وکور؛ و بزرگیِ ورزشِ شهرمان بخاطرهها پیوسته است*…
*آن مسجدسلیمانی که در شنا*؛
*تهرانِ بزرگ رابلعید!* ؛
*در فوتبال؛*
*”به چه خوبی” هم وجود داشت!؛*
*در پشتِ ابرهای تیرهی کملطفی محو شده است!*…
*دیگر از مردانِ افتخارآفرینِ عرصههای تنیس؛کشتی؛والیبال؛ بسکتبال؛مشت زنی؛دوچرخه سواری دوومیدانی اثری نمانده است!*…
*دیگر حتی نامی از مردانِ چراغِ سبز در عرصههای وزنهبرداری باقی نیست!*…
*مسابقاتِ پرشور و هیجانانگیزِ آموزشگاهی وباشگاهی در رشتههای گوناگون به تاریخ پیوست!* …
*کجایند دلاورانِ گُردخیز تا سقوط را نظاره کنند!* …
*کجا شد آن رونق و بالندگی؟*…
*چه بر سرِ شهرِ اولینها آمده است؟*…
*صدای دلنوازِ حرکتِ زندگی چه آسان درین وادیِ پرنشاطِ زندگی؛ به کُندی و سردی گرایید!* …
*نوای ساز و دُهل دیگر از پشتِ انبوهِ گلهای بابونه ولاله های سرخ؛ بگوش نمیرسد*…
*صدای سوتِ کارخانه وکارگاه؛ همهمه و وِلوَلهی کارگران؛ رفته رفته به سکوت و خاموشی گرایید*…
*درین برهوتِ سکوت و تنهایی؛*
*مردمِ این دیار؛ سر درجِیب تفکر؛ جوانان؛*
*با آرزوهای برباد رفته و خاموشیِ*
*صدای زندگی؛ با تنها ارثیهی باقی مانده*
*که همان جور؛از بیتوجهیست؛پیر و پیرترمیشوند*…
*وادی مان؛ مدتهاست ؛*
*”با شادی بیگانه”؛*
*”ازخوبی دور”؛*
*”وبا عشق فاصله دارد”*…
*در وادی مان؛*
*”کوچه ها درسکوت”؛*
*”خیابانها از وِلوِله دور”؛*
*”وجادهها پراز یادگار و خاطره است”.*
*بگمانم دیارمان که پیشگامِ حفاریِ نفت درایران وخاورمیانه است هنوز هم باپشتوانهی نفت وگازش؛همچنان میباید در فقر و بیکاری؛ مهاجرت و اعتیادو خودکشی؛ رتبهی ممتازِ خود راحفظ نمایدونفت وگاز؛شیرهی جانِ این شهر؛همچنان باید سهمِ دیگران باشد…!*
*اکنون مسجدسلیمان به ابری بیشکل میماند که سایهء خود راهم فراموش کرده است* …..
*بگفتهی شریعتی*:
*ما آمده بودیم تا با زندگی کردن قیمت بیشتری پیداکنیم؛ نه اینکه بهرقیمتی زندگی کنیم* …..
*کم لطفیِ محض نسبت باولین شهرِ صنعتیِ ایران که سهمِ بسیاری در چرخهی صنعت وپیشرفتِ ایران داشته و خود اکنون دربرهوتِ غربت و فراموشیِ مطلق بسر میبرد و مدتهاست از حقِ طبیعیِ منابعش بینصیب مانده است را چگونه میتوان توجیه کرد؟* ….
*اکنون سالهاست تاسیسات نفتی وگازی شهرمان در غربتِ زادگاهشان غمدار و ماتم زدهاند*…
*آسمانِ شهرمان مدتهاست غبارآلود و ابری است*…
*آیا هنوز میباید چشمانِ منتظرِ این مردمِ محجوب برافقهای دور دستِ انتظار خیره بماند؟*… *تاکنون که چنین بوده*؛
*”اینرا تاریخِ امروز و دیروز و دیروزهای گذشتهی* *این وادی؛ باثبات رسانده است”*… …
*بگمانم جز این هم چارهای نباشد وهمچنان میباید* *چشم براه بود*…
*گفتی که مستت میکنم*؛
*پر ز آنچه هستت میکنم گفتم* : *چگونه ؟ از کجا؟*؛
*گفتی : که تا گفتی؛ خود آ*…
*گفتی که درمانت دهم*؛
*بر هجر پایانت دهم !*؛
*گفتم : کجا؟ کی خواهد این؟*
*گفتی : صبوری باید این* …
✍ *غلامرضا فانوسی*…
۱۹:۴۹
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه متعلق به صدای نفتی می باشد